من میتوانم تغییر کنم
یکی از جوانان روستا دوستان نابابی داشت پدرش از این موضوع رنج می برد و نگران بود که فرزندش دچار انحرافات فکری و اخلاقی شود به همین خاطر چند بار با مرتضی صحبت کرد خواهش کرده بود که مرتضی اورا نصیحت کند مرتضی هم این کار را کرد از در دوستی و صمیمت وارد شد چنان اثری روی شت که ان جوان تبدیل به یک جوان انقلابی ومذهبی شد و بعدها از سربازان جبهه وجنگ شدحتی به وسیله او بعضی از دوستانش هدایت شدند و برا دفاع از کشور اسلامی به جبهه رفتند شهیدمرتضی شادلو